English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5886 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
recognizance U تعهد نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bond U تعهد موافقت نامه
Other Matches
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranties U تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty U تضمین تعهد تعهد قانونی
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
commitment U تعهد
assumes U تعهد
assume U تعهد
obstriction U تعهد
onus U تعهد
sponsion U تعهد
contract U تعهد
commitments U تعهد
assurance U تعهد
assurances U تعهد
liabilities U تعهد
liability U تعهد
warranties U تعهد
mandating U تعهد
engagement U تعهد
bond U تعهد
engagements U تعهد
mandated U تعهد
mandates U تعهد
warranty U تعهد
oblogation U تعهد
committment U تعهد
guaranteed U تعهد
guarantees U تعهد
assumpsit U تعهد
obligations U تعهد
obligation U تعهد
guarantee U تعهد
undertaking U تعهد
assunption U تعهد
mandate U تعهد
bank bond U تعهد
honours U انجام تعهد
undertake U تعهد کردن
termination of an obligation U انقضاء تعهد
committal U تعهد الزام
enterprise U تعهد تجارت
implied assumpist U تعهد ضمنی
to take on U تعهد کردن
enterprises U تعهد تجارت
fulfilment of an obligation U اجرای تعهد
discharge of an obligation U سقوط تعهد
warranty U تعهد کننده
underwrote U تعهد کردن
underwrite U تعهد کردن
honouring U انجام تعهد
honors U انجام تعهد
honoured U انجام تعهد
honour U انجام تعهد
honored U انجام تعهد
breach of an obligation U تخلف از تعهد
warranties U تعهد کننده
without engagement U فاقد تعهد
subscription U تعهد پرداخت
underwritten U تعهد کردن
subscriptions U تعهد پرداخت
underwrites U تعهد کردن
underwriting U تعهد کردن
honoring U انجام تعهد
extinction of an obligation U انقضاء تعهد
covenant U تعهد کردن
fulfilment of an obligation U ایفاء تعهد
peremptory undertaking U تعهد قاطع
liability to disease U تعهد امادگی
subscriber U تعهد کننده
subscribers U تعهد کننده
mature obligation U تعهد حال
preengagement U تعهد قبلی
nonalignment U عدم تعهد
take on U تعهد کردن
substitution of an obligation U تبدیل تعهد
substitution of a different obligation U تبدیل تعهد
covenants U تعهد کردن
undertakes U تعهد کردن
undertaken U تعهد کردن
honoured U ایفای تعهد کردن
promissory U وابسته به تعهد یا قول
honoring U ایفای تعهد کردن
long tail liability U تعهد طولانی مدت
honors U ایفای تعهد کردن
binding cover U پوشش تعهد شده
honored U ایفای تعهد کردن
honours U ایفای تعهد کردن
honouring U ایفای تعهد کردن
novation U تبدیل تعهد یا مدیون
honour U ایفای تعهد کردن
plight U تعهد دادن گرفتاری
liability U تعهد موجودی بانکی
failure to comply with the transaction U عدم ایفاء تعهد
disengagement U رهایی از قید یا تعهد
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
pre engaged U دارای تعهد قبلی
pledge U تعهد والتزام گروگذاشتن
warrantor U تعهد کننده ضامن
pledged U تعهد والتزام گروگذاشتن
joint bond U تعهد یا ضمانت مشترک
pledging U تعهد والتزام گروگذاشتن
pledges U تعهد والتزام گروگذاشتن
liabilities U تعهد موجودی بانکی
good performance bond guarntee U وثیقه انجام تعهد
dishonours U تعهد خود رامحترم نشمردن
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
dishonored U تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonouring U تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonoured U تعهد خود رامحترم نشمردن
pacta sunt servanda U تعهد الزام اور است
long term credit commitment U تعهد اعتبار بلند مدت
dishonoring U تعهد خود رامحترم نشمردن
covenant in low U تعهد ناشی ازحکم قانون
dishonors U تعهد خود رامحترم نشمردن
covenant U منشور عقد بستن تعهد
dishonour U تعهد خود رامحترم نشمردن
covenants U منشور عقد بستن تعهد
subscriptions U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscription U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
offset of one obligation against another U تهاتر حاصل شدن بین دو دین یا دو تعهد
sign off U از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
collateral U عین مرهونه مال گرویی وثیقه انجام تعهد
onerous property U دارایی یا ملکی که مستلزم انجام تعهد یا التزامی است
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
peremptory undertaking U تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
implied assumpist U تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
liquidated damages U خسارت عدم انجام تعهد مقطوع که بین متعاهدین مورد توافق قرارگیرد
warranting U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
nonappropriated funds U اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
carriers U نامه بر
manifest U نامه
epistle U نامه
letter U نامه
manifested U نامه
carrier U نامه بر
letters U نامه
epistles U نامه
correspoundence U نامه ها
post boy U نامه بر
breve U نامه
manifesting U نامه
manifests U نامه
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
warrant of attorney U اجازه نامه
warrant of attorney U اختیار نامه
power of procuration U اختیار نامه
power of authority U اختیار نامه
guaranty U ضمانت نامه
certificate of authority U اجازه نامه
power of procuration U اجازه نامه
leter of condolenee U تعزیت نامه
lease contract U اجاره نامه
letter of attorney U اجازه نامه
full power of attorney U اجازه نامه
leetter writing U نامه نگاری
l/c U اعتبار نامه
power of authority U اجازه نامه
power of attorney U اجازه نامه
power of attorney U اختیار نامه
letter of attorney U اختیار نامه
full power of attorney U اختیار نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
letter of recommendation U توصیه نامه
letter writer U نامه نگاری
letter writer U نامه نویس
letter writing U نامه نگاری
letters of administration U قیم نامه
Recent search history Forum search
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1Leberschwellung
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com